عروسک من ملیکا جانعروسک من ملیکا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

*** اقیانوس عشق Melika ***

دختر نازم در حوزه انتخاباتی

1392/3/24 23:36
نویسنده : مامان راحله
451 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مامان امروز 4 نفری(بابا.مامان مصی.مامان راحله و ملیکاطلا) رفتیم توی یه مدرسه برای رای دادن.موقعی که من داشتم انگشت میزدم دستتو گذاشته بودی کنار استامپ و دوست داشتی انگشتتو بزنی توشخنده.خانومه خیلی مهربون بود کلی نازت داد و قربون صدقه ات رفت و یه کاغذ گذاشت جلوت و گفت:(عزیزم بیا این تو انگشت بزن)کلی خندیدیمخندهماچ. یه دوست خوب تو حوضه انتخاباتی پیدا کردی و کلی با هم بازی کردید.اسمش اوا خانم گل بود و 5 سالش بود.قلبماچ

 

 

 

اینجا،من چشم گذاشته بودم و شما 2 تا قایم شده بودید و مامان مصی هم ازتون عکس گرفته.خیلی عکس با مزه ای شده.تا نوبتم بشه کلی باهاتون بازی کردم و حسابی تابلو شدمنیشخند

 

 

ودر اخر رفتیم یه پارک کنار حوضه که متاسفانه هر چی گفتم از این طرف سرسره نرو به حرفم گوش نکردی و به تبعیت از بچه های دیگه رفتیقهر.همش میگفتی:(مامان،اگه بده چرا دوستهام میرن؟) چی بگم مادرمتفکر.حق داری والا.الان تو سنی نیستی که توجیح منو تو این مورد بپذیری.ابرو

 

 

تو راه برگشت هم طبق معمول گیر دادی پیتزا. بابا رفت بخره که توی صف پیتزا پسر دایی و دختر دایی باباییو دیدیم.انها هم یه دختر ناز به اسم(مانیا) داشتندماچ.خاله کتی از دیدنت شگفت زده شده بود و همش نازت میدادو ماشاالله ماشاالله میکرد.دختر خودش هم ماشاالله ناز بودماچ.الهی خدا یارو نگهدارش باشه.

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان تسنيم سادات
25 خرداد 92 7:21
چه با مزه ....

پس مليكا خانم هم انگشت زد!!

تسنيم وقتى برگشتيم تازه انگشت منو ديد و گفت پس چرا من انگشت نزدم حالا دوباره برگرديم منم انگشت بزنم ....

آخه من براش كاغذ و خودكار برده بودم اونم نشست اونجا روى صندلى با ما كه بنويسه ...

قايم موشك هم بازى كردين ....!!

چه باحال ...




بله.پا به پای مامانیش در صحنه بود.قایم موشک که هیچی،یه کمی هم فوتبال با سیب ترش بازی کزدیم.بعدش هم فوتبال با لیمو ترش. یه خانومه میگفت(خوش به حال ابجی کوچیکه.چه خواهر باحالی داره.) قربون تسنیم جانم که از حالابه سرنوشت مملکتش اهمیت میده


مریم مامان پرنیا
28 خرداد 92 15:58
پس به بهانه ی رای دادن کلی واسه ی خودت بازی کردی ..دوست جدید پیدا کردیسر سره بازی هم کردیو آخرش با حال پیتزززززززززا خوردی


خاله جونم،جای شما و پرنیا جونی خالی بود