خلاصه ای از دوران مجردی مامان راحله
نازنین دخترم. مامانی در دوران مجردی خیلی فعال بودم.اروم قرار نداشتم.
واسه همین وارد دنیای ورزش شدم.اول شنا.شکر خدا وبه سرعت پیشرفت کردم و در عرض 1 سال مربیگری گرفتمقبل از مربیگری تو استخر دانش کار میکردم و بعد از مربیگری به پیشنهاد دوستم رفتم استخر نرگس. در حین کار به دنبال اسکیت هم رفتم و در عرض 8 ماه مربیگری اسکیت هم گرفتم.دخترم اینو بدون تو زندگی اگه اعتماد به نفس داشته باشی به همه چیز وهمه جا میرسی. جونم برات بگه حدود 7 سال در استخر نرگس فعالیت کردم تا اینکه سروکله بابا گلی جنابعالی پیدا شدبله همین شد کهاینطوری شد. البته مامانی خواستگار خیلی داشتم. اما بابایی تو برام ایده ال ترین بود چون خیلی پاک ونجیب بود. خلاصه... ازدواج ما به سرعت انجام شد و مامان مصی عزیز و دایی حمید مهربان در تاریخ 84/2/6واسمون یه نامزدی توپ گرفتن.از اون تاریخ مامان دیگه سر کار نرفتم. راستش دیگه از کار خسته شده بودم.3 سال گذشت ومامانی اصلا به فکر نینی دار شدن نبودم تا اینکه اواخر سال 87 احساس کردم تو قلبم جای یه نینی خالیه. واینجوری بود کهخدای مهربون مامانو چشم انتظار نذاشت و یکی از زیباترین فرشته هاشو به ما عطا کرد. دوست دارم به وسعت دنیا